سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بنده آجل و پایان آن را مى‏دید ، با آرزو و فریبندگیش دشمنى مى‏ورزید . [نهج البلاغه]
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 15

نیمه شعبان سالروز میلاد موعود آخر حضرت مهدی عج مبارک‌باد.

 

برداشت‌های غلط از انتظار فرج از دیدگاه امام خمینی 

     بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی ره
برداشت‌هایی که از انتظار فرج شده است؛ بعضی اش را من عرض می کنم. بعضی‌ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان- سلام الله علیه- را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقاً می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب - سلام الله علیه- بود.
اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند، نبودند.

یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاءالله، درست می کنند؛ دیگر ما تکلیفی نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند.

یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر }از{ معصیت بشود تا حضرت بیاید؛ ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند؛ گناه ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته ای از این بالاتر بودند، می گفتند: باید دامن زد به گناهها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم بشود و حضرت - سلام الله علیه- تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته، منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زدند.

یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و

برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده اسـت بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات]اشاره دارد[ که هر کس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان ((مهدویت)) بلند کند، ]باطل است.[

 

روح الله الموسوی الخمینیحالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چی می آیند؟ برای اینکه گسترش بدهند عدالت را، برای اینکه حکومت را تقویت کنند، برای اینکه فساد را از بین ببرند. ما برخلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند، می خواهند همین کارها را بکنند. الآن دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب رأی این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند و بعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم، دعا کنیم به... آمریکا ... و ... اذنابشان... و امثال اینها تا اینکه اینها علم را پر کنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند؛ همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد! حضرت می خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان می رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعی ماست، منتها ما نمی توانیم. اینی که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت؛ نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید.

ما تکلیف داریم که، اینی که می گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر می کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنی که می گوید حکومت نباشد، معنایش این است که هرج و مرج بشود؛ همه هم را بکُشند؛ همه به هم ظلم بکنند برای اینکه حضرت بیاید. حضرت بیاید چه کند؟ برای اینکه رفع کند این را. ایـن آدم عاقـل، یـک آدم اگر سفینه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاسـت ایـن کـار را نکرده باشد که بازی بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کاری می خواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد!

اما مسئله این است که دست سیاست در کار بوده؛ همان طوری که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا می خواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظلمه، دست آمریکا، دست شوروی، دست امثال اینها و آنهایی که اذناب اینها هستند و اینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمانها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند و ما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازی دادند و گفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توی مسجدهایتان بایستید نماز بخوایند! چه کار دارید به این کارها؟

اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است. اینها نمی فهمند چی دارند می گویند. اینها تزریق کرده اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمی دانند دارند چی چی می گویند. حکومت نبودن، یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم؛ برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد، این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهمها نمی دانند چی می گویند، هر حکومتی باشد حکومت]باطل[ است!... اینها یک چیزهایی است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها می فهمند دارند چی می کنند. آنها می خواهند ما را کنار بزنند.

بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمی توانیم ]پر[ بکنیم. اگر می توانستیم، می کردیم، اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم. عالـم پـر از ظلـم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم. باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن ]است،[ تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم بکنیم؛ چون نمی توانیم بکنیم، باید او باید تا بکند. اما ما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت-سلام الله علیه – در هر صورت، این مصیبتهایی که هست که به مسلمانها وارد شده است و سیاستهای خارجی دامن بهش زده اند، برای چاپیدن اینها و برای از بین بردن عزت مسلیمن ]است[. و باورشان هم آمده است خیلیها. شاید الآن هم بسیاری باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. و هر حکومتی در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنی، هرج و مرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش می کنیم تا حضرت بیاید.

منبع: خبرگزاری فارس، سایت موعود
 


 نوشته شده توسط محمد صادق نجفی در شنبه 87/5/26 و ساعت 8:2 عصر | نظرات دیگران()

روزنامه جمهوری اسلامی و چند نکته

روزنامه جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ بیست و سوم مرداد سرمقاله ای با عنوان«آغازی برای منزوی ساختن اندیشه‌های امام خمینی ره» را به چاپ رسانیده و در آن به بررسی اظهارات اخیر جنجالی آقای رحیم مشایی پرداخته است و سخنان ایشان را تلاشی در جهت منزوی کردن اندیشه امام خمینی ره انگاشته است.
البته همه کسانی که نسبت به آراء و اندیشه‌های امام و رهبری دغدغه و تعلق خاطر داردند نوشتن چنین مقالاتی را مبارک و پسندیده پنداشته و انگیزه صاحب آن قلم را می‌ستایند.


اما مسئله ای که موضع گیری اخیر روزنامه جمهوری اسلامی را کمی! شبهه‌ناک نشان می‌دهد این است که چرا این روزنامه نسبت به تحریف و منزوی ساختن اندیشه‌های امام در یک دهه اخیر که به‌طور صریح و شفاف انجام گرفته و می‌گیرد تذکری نداده‌اند. تحریفات و سکوت در برابر تحریفات که از جانب افرادی و موسسات انجام می‌شود که خود را و متولی حفظ آثار امام ره می‌دانند.
چرا در مقابل تحریف صریح نظر امام در مورد شعار مرگ بر آمریکا? و یا تشکیک در فتوای امام در مورد اعدام سلمان رشدی? و موارد دیگری که ذکر آن از حوصله این نوشته خارج است هیچ عکس‌العملی نشان نداد.
آیا مسئولین محترم روزنامه جمهوری اسلامی دچار نسیان و فراموشی شده‌اند و به یاد ندارند که در دولت‌های قبل هر روز شاهد چنین اظهاراتی بودیم و این که این آغاز راه نیست و ریشه این گونه اظهارات و انحرافات را باید در جریان‌های مطبوع خود جستجو نمایند.


مسئله‌ی دیگری که باید در این جا یاد‌آورشد، گرچه سخنان اخیر آقای مشایی بسیار زشت و زننده است و باید با آن برخورد جدی صورت گیرد ولی آقای مشایی هیچ کجا اظهارات کوته‌بینانه‌شاش را به حساب امام ره نگذاشته اند و تنها از جانب خود حرف زده‌اند، اما بسیار شاهد بوده‌ایم -و احتمالا در آیند هستیم- که افراد و جریاناتی افکار و منویات خود را به امام خمینی ره نسبت داده‌اند و این یعنی نوعی استحاله، که متاسفانه در این موارد اگر از سنگ صدا برخاست از روزنامه جمهوری نیز.

اسفدیار رحیم مشایی - دوست مردم اسراییل اشغالگر  همانگونه‌ای که در سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی آمده اظهارات آقای مشایی در تعارض با افکار و اندیشه‌های حضرت امام خمینی ره است و جا دارد رئیس جمهور محترم بر این گونه افراد و اظهاراتشان چشم پوشی نکرده و با برخوردی جدی مانع از تکرار این‌چنین اظهاراتی گردند. اما سوالی به ذهن می‌رسد که اگر این اظهارات از سوی افرادی در جریان مطبوع روزنامه جمهوری اظهار می‌شد باز هم شاهد چنین واکنشی از سوی آن روزنامه بودیم؟

در پایان ذکر این نکته ضروری است که اگرچه نوشته‌هایی از این دست در آن روزنامه حتما دارای حسن فعلی است ولی نگاهی به کارنامه این روزنامه در دهه اخیر بیانگر آن است که این مقالات خالی از حسن فاعلی هستند. چرا که همین روزنامه از کنار انحراف‌ها و لغزش‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی  دولت‌های گذشته و سایر جریانات به راحتی و با تسامح زاید الوصفی عبور کرده و می‌کند.
لذا این گمانه به ذهن می‌آید که اینگونه مقالات نه از روی حب و علاقه به امام و انقلاب که از روی بغض و کینه به دولت احمدی نژاد است چنانچه سیاه‌نمایی و آتش توپخانه این روزنامه از روز پیروزی دکتر احمدی نژاد تا به امروز لحظه‌ای خاموش نشده‌است.

پی نوشت:
1- اشاره به کتاب به سوی سرنوشت، ص688
و سرمقاله با پوزش از آقای رفسنجانی، روزنامه کیهان مورخ 27/5/86
2- اشاره به: موسوی تبریزی/ روزنامه خرداد/ 10/6/78
فرمایشات امام در مورد حکم سلمان رشدی: ترس من این است که تحلیل گران امروز ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته اند‚ پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!
صحیفه نور ج 21 ص ?/12/??

------

کوکب هدایت در بلاگفا


 نوشته شده توسط محمد صادق نجفی در جمعه 87/5/25 و ساعت 12:24 صبح | نظرات دیگران()

ملتی که بصیرت نداشته باشد، فریب می‌خورد

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله سید علی خامنه‌ایمن از سابق مکرر گفته ام که اگر ملتی قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد. اصحاب امام حسن، قدرت تحلیل نداشتند، نمی توانستند بفهمند که قضیه چیست و چه دارد می گذرد. اصحاب امیرالمومنین، آنهایی که دل او را خون کردند، همه مغرض نبودند، اما خیلی از آنها - مثل خوارج - قدرت تحلیل نداشتند. قدرت تحلیل خوارج ضعیف بود. یک آدم ناباب، یک آدم بدجنس، یک آدم زبان دار پیدا می شد و مردم را به یک طرف می کشاند، شاخص را گم می کردند. در جاده، همیشه باید شاخص مورد نظر باشد. اگر شاخص را گم کردید، زود اشتباه می کنید. امیرالمومنین می فرمود:  و لایحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر ، اول،* بصیرت، هوشمندی، بینایی، قدرت فهم و تحلیل، و بعد صبر و مقاومت و ایستادگی. از آنچه که پیش می آید، انسان زود دلش آب نشود. راه حق، راه دشواری است.


سخنرانی در دیدار با اقشار مختلف مردم (روز بیست ونهم ماه مبارک رمضان) تاریخ سخنرانی:1370/1/26

ادامه دارد ...


 نوشته شده توسط محمد صادق نجفی در دوشنبه 87/5/21 و ساعت 3:0 عصر | نظرات دیگران()

نوشته زیر را در وبلاگ واژگون(دوست عزیز محمد الیاس) دیدم،پسندیدم و در وبلاگ گذاشتم.

 دستگاه هولناک سانسور غیر دولتی و مافیای روشنفکری

علیرضا سمیعیهر آدمی با هوش متوسط می داند که در مباحث فکری خیلی مهم است حتی وقتی با چیزی مخالف هستیم، درک کنیم آن حرف فارغ از عقیده ما چقدر سطحی یا عمیق است. در اواخر سال 85 تصادفآ مقاله ای خواندم به نام ((چرا مدد پور را بر نمی تابند؟)) نویسنده باور داشت، مددپور به لحاظ قدرت اندیشه و احاطه بر علوم روشنفکرانه قابل انکار نبود اما در نهایت حرف هایی بر خلاف اقوال روشنفکران می زد از این رو وی را بر نمی تابیدند. این موضوع عجیبی بود چون من از سال 80 به خواندن مطالب هنری خاصه ادبیات علاقه داشتم اما هرگز با نام مددپور مواجه نشدم. شاید چون من به صورت عادی مخاطب محصولات روشنفکرانه بودم. کتاب ها، مجلات و روزنامه های روشنفکرانه را می خواندم به کافه ها و جلسات سخنرانی آنها سرک می کشیدم و خلاصه درگیر مسائل حیاط خلوت روشنفکرانه می شدم. همه اینها یعنی اینکه روشنفکری ایران تبدیل به یک دستگاه هولناک سانسور غیر دولتی شده است. یک ماشین جنگ سرد که موذیانه مباحث جدی و غیر جدی را جدا می کند و عقلانیت و غیر عقلانیت را تفکیک می نماید. ایشان گمان می کنند آنچه آنها مایل اند درست است و در مقابل سایر نظرات احمقانه هستند چرا که ایشان خواه ناخواه خود را سنجه داوری می دانند.محمد مددپور

 

چند روز بعد از مرگ قیصر امین پور در جمعی بودم که بابک احمدی در آن گفت : من هرگز به اشعار امین پور توجه نداشتم چون با عقاید و شخصیت او مخالف بودم. مشکل من کچل بودن بابک احمدی یا خوب و بد بودن شعر قیصر امین پور نیست. مساله این است که این ماشین هر آنچه نپسندد پنهان می کند یعنی بر خلاف مدعای اصلی خود یا همان شنیدن و نقد ((همه چیز)) عمل می نماید. آنها در واقع حتی وقتی با یک نفر از در دوستی وارد شوند آن را بنا به میل خود سرانه خویش تغییر می دهند مثلآ با یک نگاه سرسری به آثار سروش با یک قضاوت عادلانه متوجه می شویم فقط گزاره های خاصی از کتاب های او مورد توجه روشنفکران قرار گرفته است. اساسآ مهم نیست در این سو چه باشد اثر هنری، مقاله یا اتفاق. مهم این است که باید به سادگی کنار گذاشته شود.

 

چند هفته پیش با دوست روشنفکری درباره لبنان بحث می کردم. او عقیده داشت اهمیت ندارد که حق با کیست بلکه مهم این است که اسرائیل و امریکا قوی تر اند و سپس وقیحانه گفت : من از تیول جورج بوش هستم. آن شب که اسرای لبنان در میان هلهله خفت اسرائیل آزاد شدند از او خواستم تا به طرف قوی تر یعنی حزب الله لبنان بپیوندد اما سکوت کرد.

کم کم احساس می کنم با شریعتی و آل احمد موافقم وقتی که می گفتند : روشنفکران دلسرده کننده و کسالت آورند.

                                                                               علیرضا سمیعی

------

کوکب هدایت در بلاگفا


 نوشته شده توسط محمد صادق نجفی در یکشنبه 87/5/20 و ساعت 8:0 عصر | نظرات دیگران()

امپریالیسم هراسان از حمایت اسلام از پابرهنگان

رهبر کبیر و بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خمینی ره

از آنجا که محرومیت‌زدایی، عقیده و راه و رسم زندگی ما است، جهانخواران در این مورد هم ما را آرام نگذاشته‌اند و برای ناتوان ساختن دولت و دست‌اندرکاران کشور ما حلقه‌های محاصره را تنگتر کرده‌اند و بغض و کینه و ترس و وحشت خود را در این حرکت مردمی و تاریخی تا مرز هزاران توطئه سیاسی ـ اقتصادی ظاهر ساخته‌اند و بدون شک جهانخواران به همان میزان که از شهادت‌طلبی و سایر ارزشهای ایثارگرانه ملت ما واهمه دارند، از گرایش و روح اقتصاد اسلام به طرف حمایت از پابرهنگان در هراسند و مسلم هر قدر کشور ما به طرف فقرزدایی و دفاع از محرومان حرکت کند، امید جهانخواران از ما منقطع و گرایش ملتهای جهان به اسلام زیادتر می‌شود و روحانیت عزیز باید به این اصل توجه عمیق داشته باشند و افتخار تاریخی و بیش از هزار ساله پناهگاهی محرومان را برای خود حفظ کنند و به سایر مسئولین و مردم توصیه نمایند که ما نباید گرایش و توجه بی‌شائبه محرومین را به انقلاب و حمایت بیدریغ آنان را از اسلام فراموش کنیم و بدون جواب بگذاریم.

حضرت امام خمینی قدس سره الشریف
صیحفه امام - جلد 20- صفحه 341


 نوشته شده توسط محمد صادق نجفی در یکشنبه 87/5/20 و ساعت 10:0 صبح | نظرات دیگران()
   1   2   3      >
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
رمی جمرات در کنفرانس خبری
فقر نیرو در جبهه دوم خرداد
[عناوین آرشیوشده]

بالا

کوکب هدایت: در بلاگفا** رجا نیوز پایگاه اطلاع رسانی رجا نیوز

بالا