نقد گریزی استراتژی دوم خردادی ها
با گذشت این روزها و نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری دهم بازار اظهار نظرها و موضعگیریهای انتخاباتی هر روز با حرارت بیشتری نسبت به گذشته دنبال میشود.
از میان اظهاراتی که در روزهای گذشته شاهد آن بودهایم اظهارات جناب آقای مرعشی سخنگوی حزب لیبرال کارگزاران سازندگی از جنبههایی قابل تامل است که به بررسی آن میپردازیم.
ایشان در یکی از آخرین اظهاراتشان در گفتگو با روزنامه اعتماد راجع به کاندیداتوری آقای خاتمی، ایشان را به دلیل سابقه قبلی و احتمال به چالش کشده شدن و نقد نامناسب دانستهاند و کاندیداتوری فردی را خواستار شده اند که قابل چالش و نقد نباشد.
این سخنان در شرایطی ابراز شده است که گروه های دوم خردادی دائما شعارهایی از قبیل نقد پذیری، دانستن حق مردم است و ... سر داده و میدهند. اما چه شده است که افراد شاخص این جریان یکی از مهم ترین شاخص های فرد مورد نظر خود را در عدم امکان نقد توسط دیگران یافته اند و با این حربه به دنبال نقد گریزی هستند.
نکته ای که جناب مرعشی و دیگر دوستانشان از آن غفلت کرده اند اینکه در نقد بیش از اینکه انتقادها متوجه وجهه خصوصی شخص نامزد باشد متوجه وجهه جمعی او (آرا و افکار احزاب و گروههای پشتیبان) است و خیالی خام به نظر میرسد که با مطرح ساختن افراد ناشناخته از پاسخگویی نسبت به عملکردهای نامطلوب گذشته گریخت چرا که این اشخاص نیستند که مورد نقد و انتقاد قرار دادند بلکه آرا و افکار آنها مورد نقد قرار میگیرد و فرضا آقای خاتمی نیایند و شخص ناشناخته و با سابقهای به ظاهر سفید وارد عرصه گردد همین که این فرد از جانب گروههای دوم خردادیِ معلومالحال وارد صحنه انتخابات شود بزرگترین سیاهی در کارنامه عملکردش رقم خواهد خورد، باید پاسخگوی این مسئله باشد که چه سنخیتی با این گروهها داشته که به عنوان نمایندهشان انتخاب شده است و در درجه اول افکار و نظرات گروههای دوم خردادی است که مورد نقد قرار میگیرد و این جریان باید پاسخ گوی مردم باشد و بعد آقای خاتمی یا دیگران. البته شاید در فکر آقای مرعشی و سایر جریانات همسو در میان دوم خردادیها این باشد که با تعویض پوسته و ظاهر گنجشک را به جای قناری به جامعه معرفی نمایند.
ضمناً اگر جریانی واقعاً به قصد خدمت به مردم و کشور وارد رقابت انتخابات میشود نباید از نقد و پاسخگویی به افکار عمومی گریزان باشد بلکه باید با آغوش باز پذیرای آن بوده و این گونه انتقادها را چراغ راه آینده خود قرار دهد. تا در ادامه راه با خطای کمتری به خدمت گذاری بپردازد.
در حالت دیگر اگر جریانی به دنبال کسب قدرت و اهداف نامشروع وارد رقابت انتخاباتی شود تکلیف روشن است. از آنجایی که جریانات قدرتگرا همیشه به دنبال منافع حزبی و گروهی هستند و نه در فکر خدمت به مردم، طبیعی است که منافعشان با منافع مردم نه تنها همخوانی ندارد بلکه در تضاد با منافع عمومی قرار میگیرد و این چنین است که از پاسخگویی گریزان هستند.